کد مطلب:106810 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:150

حکمت 110











[صفحه 511]

(هنگامی كه نیكی و نیكوكاری، روزگار و مردم را فراگرفته باشد، اگر كسی به شخصی كه كار زشتی از وی سر نزده گمان بد ببرد، براستی كه ستم كرده است و هنگامی كه بدی و بدكاری بر روزگار و مردم، چیره است اگر كسی به كسی خوش گمان باشد، براستی كه خود را فریفته است). در قبل گذشت كه روزگار از جمله وسایلی است كه برای فراهم آوردن عوامل خیر و خوبی مردم در زندگی این دنیا و در عالم آخرت آماده شده است كه در این صورت چنان زمانی را زمان خیر و صلاح می گویند. همچین روزگار یكی از وسایل زمینه ساز برای نبودن خیر و صلاح است كه در آن صورت می گویند، زمانه فاسد شده و روزگار بدی است. نوع اول روزگاری است كه نیكی و نیكوكاری روزگار مردمش را فراگرفته است و بر این اساس، امید كار خیر می رود و ایجاب می كند كه به مردم خوش بین باشیم، و هر كس، در چنین زمانی، به آن كسی كه كار پستی از او نزد مرد برملا نشده است بدگمان باشد، بدگمانی خود را در مورد نابجایی به كار برده و این خود، بیرون رفتن از حدود عدالت و ستمكاری است. و بعضی به جای خزیه، حوبه روایت كرده اند كه به معنی گناه می باشد. و نوع دوم، زمان و روزگاری است كه فساد بر روزگار و مردمش چیره شد

ه است و بر این اساس، انتظار كار خلاف می رود و جای بدگمانی نسبت به مردم هست، پس هر كس در چنین روزگاری به فردی خوش بین باشد، براستی كه خود را فریب داده است، یعنی خویشتن را گول زده و از حال خود غافل مانده است.


صفحه 511.